شعر مهد کودک
یه باغچه قشنگه تو مهد کودک ما
خیلی قشنگ و خوبه دنیای کوچک ما
با شادی فراوان با بچه ها می مونم
با خانم مربی قرآن و شعر میخونم
هر روز برای بازی با بچه های کوچک
با شور و شادمانی میرم به مهد کودک
__________
کتاب: شعرهای خوب برای
بچه های خوب (۲)
شاعر:مصطفی سلطانیان
***
شعر کودکانه
موضوع: شیر
به به چه طعم خوبی !
خوش مزه و سفید است
هر روز میخورم شیر
چون واقعا مفید است
با خوردن دو لیوان
قدم رسیده این جا
حتما دو سال دیگر
من می رسم به بابا
دندان شیری من
پوسیده بود ، افتاد
اما خدا به جایش
دندان محکمی داد
در سفره چیدم امروز
ماست و پنیر و سرشیر
ممنونم از تو ای گاو
از این که داده ای شیر
شیر و عسل اگر بود
در رودهای دنیا
مثل بهشت می شد
این باغ های زیبا
***
شعر کودکانه
عروسک قشنگ من، قرمز پوشیده
تو رختخواب مخمل، آبی خوابیده
یه روز مامان رفته بازار، اونو خریده
قشنگتر از عروسکم ، هیچکس ندیده
عروسک من، چشماتو وا کن
وقتی که شب شد، اونوقت لالا کن
عروسک قشنگ من، قرمز پوشیده
تو رختخواب مخمل، آبی خوابیده
***
شعر کودکانه
موضوع: خورشید
از پشت کوه دوباره
خورشید خانوم در اومد
با کفشای طلا و
پیرهنی از زر اومد
آهسته تو آسمون
چرخی زد و هی خندید
ستاره ها رو آروم
از توی آسمون چید
با دستای قشنگش
ابرا رو جابه جا کرد
از اون بالا با شادی
به آدما نگاه کرد
دامنشو تکون داد
رو خونه ها نور پاشید
آدمها خوشحال شدن
خورشید بااونها خندید
***
شعر کودکانه خورشید خانوم
چشمان خورشید
از آسمان ها
یک روز افتاد
بر آب دریا
تا آب را دید
با ناز خندید
دریای آبی
از شوق لرزید
لبخند خورشید
گرمست و زیبا
دریای آبی
پرشور و غوغا
***
شعر کودکانه
موضوع: نهال
سال گذشته
نهالی داشتم
بردم و آن را
تو باغچه کاشتم
نهال من شد
پر از جوونه
رو شاخه هاش
ساخت پرنده لونه
ریشه ها در خاک
شاخه ها در باد
قد کشید و شد
شاد شاد شاد
تا کم کمک شد
درختی زیبا
سایه اش رو داد
به من و شماها
***
شعر کودکانه
من آقای رفتگرم
من آقای رفتگرم
زباله هارو می برم
هرشب میام درِخونه ها
سراغ اون زباله ها
که ریخته توی کیسه ها
کیسه هارو برمی دارم
داخل ماشین میذارم
اگه زباله جمع نشه
باعث بیماری می شه
***
شعر کودکانه
موضوع: مدرسه موشی
موشی میره مدرسه
می خواد که درس بخونه
هرچیزی رو دوست داره
یاد بگیره، بدونه
یه دونه جامدادی
باباش براش خریده
چندتا مداد رنگی
مداد تراش خریده
حالا داره می کشه
نقاشی توی دفتر
نوک مداد رو آروم
می بره این ور اون ور
یه ماهی و یه گربه
پهلوی هم کشیده
می بینه که ماهیه
از گربه هه ترسیده
می گه: "نترس، این گربه
غذا شو خورده، سیره
دستشو پاک می کنم
نیاد تو رو بگیره
***
شعر کودکانه
موضوع: ماهی
توی تُنگ بلوری
ماهی من چه زیباست
پولک پولک میخنده
فکر میکنه تو دریاست
دور خودش میچرخه
همیشه و همیشه
از گردش و از بازی
اصلاً خسته نمیشه
مادرم میگه: جای اون تَنگه
ماهی تو دریا خیلی قشنگه
تصویر مادر افتاده بر آب
هم اون میخنده هم ماهی در آب
حالا تو حوضه
ماهی چه شاده
***
شعر کودکانه
با موضوع راستگویی
من راست میگم همیشه
دروغ سرم نمیشه
با ادب و احترام
میشنوم حرف بابام
هرچی میگه مامانم
من طالب همانم
نمیزنم حرف بد
تا کس بدش نیاید
با همه مهربانم
شیرین و خوش زبانم
***
شعر کودکانه
موضوع: خیابان
کودک من عزیز جون
وقتی میری خیابون
جلوی پاتو ببین
یه وقت نخوری زمین
از لابه لای ماشین
نمیشه که رد بشین
گذشتن از خیابون
داره بچه ها قانون
تو جای خیلی شلوغ
خیابون پر از دود
دستت و محکم بده
به هر کس که همراته
عبور کن از خط کشی
تا قرمز ردنشی
سبز میده علامت
بیا برو سلامت
آهای آهای پیاده
بیا کنار جاده
یه وقت تصادف میشه
این اتفاق افتاده
کودک من عزیز جون
وقتی میری خیابون
جلوی پاتو ببین
یه وقت نخوری زمین
از لابه لای ماشین
نمیشه که رد بشین
گذشتن از خیابون
داره بچه ها قانون
تو جای خیلی شلوغ
خیابون پر از دود
دستت و محکم بده
به هر کس که همراته
عبور کن از خط کشی
تا قرمز ردنشی
سبز میده علامت
بیا برو سلامت
آهای آهای پیاده
بیا کنار جاده
یه وقت تصادف میشه
این اتفاق افتاده
***