شعر کودکانه
نی نی کوچولو میاره
آلبوم عکس ها شونو
می بینه دونه دونه
عکس های توی اونو
میبینه توی عکسی
مامان جونش عروسه
نشسته پیش داماد
میخواد اونو ببوسه
داماد کیه؟ باباشه
نی نی تو پولی میخنده
اما لجش میگیره
زود آلبومو میبنده
میگه مامان نمیخوام
تو بابا مو ببوسی
چرا نکری دعوت
منو به این عروسی
***
شعر کودکانه
موضوع: خدا
من از کجا بدونم
خدا فقط یه دونه است؟
اگر خدا دوتا بود
همه چی ناجور می شد
دقت و نظم و ترتیب
از این جهان دور می شد
خدای اول می گفت:
خورشید باید بتابه
خدای دوم می گفت:
خورشید باید بخوابه!
خدای اول می گفت:
دونه بزن جوونه
خدای دوم می گفت:
دونه بمون تو خونه!
اگر خدا دوتا بود
همه چی جابجا بود
پرنده توی دریا
ماهی توی هوا بود!
خدا فقط یه دونه
خدای مهربونه
دوستش داریم یه دنیا
خودش اینو می دونه
***
شاعر :خانم رودابه حمزه ای
_______________________
شعر کودکانه
موضوع: خدا جون
وقتی که بچه بودم
بابا می گفت خداجون
کارهای آدمها رو
می بینه از آسمون
تو عالم بچگی
من فکر می کردم خدا
با دوربین بزرگی
نگاه میکنه به ما
بعدش همه کارها رو
با مداد خال خالی
می نویسه تو دفتر
چه بد باشه چه عالی
اما حالا می دونم
خدا همین نزدیکاست
تو وسط قلبمون
نزدیکتر از ما به ماست
شعر کودکانه
صبح به مامان سلام میدم
صبح به مامان سلام میدم
همین که چشمم وا میشه
اونم واسه بوسیدنم
هرجانشسته پا میشه
مهمونمون هر کی باشه
مامان بزرگ یا عمه جون
در وا بشه میگم سلام
خوشحال وخیلی مهربون
به آسمون سلام میدم
ستاره چشمک میزنه
تو دنیاهرچی خوبیه
بایک سلام مال منه
***
شعر کودکانه
موضوع: آب
آب آب آب آب اومد
آب آب آب آب اومد
-کدوم آب؟
آبی که توی جوب بود
دوید و رفت توی رود
-کدوم رود؟
اونکه ازینجا دوید
رفت و به دریا رسید
وقتی رسید به دریا،
ابر شدو رفت اون بالا
-کدوم ابر؟ ابری که دونه دونه می چکه از آسمون
میون حوض خونه
-کدوم حوض؟
حوضی که کاشی های آبی داره،
شب که می شه پر می شه از ستاره
ماهی ها رو دامنش تاب می خورن
تشنه می شن یواشکی آب می خورن!
***
شعر کودکانه
موضوع: ماشین
یه دسته ماشین قشنگ
ریز و درشت و رنگارنگ
تو خیابون میان و میرن
بعضی مسافر میگیرن
ترمز دارن ، دنده دارن
آقای راننده دارن
این سواری ، اون مینی بوس
هر دو قشنگ ، مثل گلن
آقای راننده میاد
خوشحال و خوش خنده میاد
به پشت فرمون می شینه
اطرافشو خوب می بینه
شعر برای کودکان
وقتی ماشین روشن می شه
دود تو هوا بلند می شه
گاز میده باکف پاش
ماشین می ره یواش یواش
***
شعر کودکانه
کلاغه می گه قار و قار و قار
کلاغه می گه قار و قار و قار
دستاتو بشور موقع ناهار
گنجیشکه میگه جیک و جیک و جیک
قهر نمی کنه بچه کوچیک
مرغه می خونه قدقداقدا
مهربون باشید ای کوچولوها
مرغابی میگه قاقاقاقاقا
چقدر قشنگه بازی شما
کفتره میگه بغ بغو بغو
کوچولوی من دروغه لولو
پیشیه میگه میو میو
دنبال توپت مثل من بدو
خروسه میگه قوقولی قوقو
صبح شده دیگه پاشو کوچولو
***
شعر کودکانه
جوجه جوجه طلایی
جوجه جوجه طلایی
نوکت سرخ و حنایی
تخم خود را شکستی
چگونه بیرون جستی؟
گفتا جایم تنگ بود
دیوارش از سنگ بود
نه پنجره نه در داشت
نه کس ز من خبر داشت
دادم به خود یک تکان
مثل رستم پهلوان
تخم خود را شکستم
اینگونه بیرون جستم
شعر کودکانه
عروسک جون
عروسکجون، عروسکجون
دیگه شب شد، لالا.
به قربون دو چشمونت،
لالا کن، لالا.
دلم میخواد تو خواب ناز
بِری باغ آسمون،
شبچراغون خدا روُ
تو آسمون ببینی.
ستاره گل و پولک،
ستارهها مرواری.
مرواری و گل و پولک
از آسمون بچینی.
دلم میخواد تو خواب ناز
کبوتر شی، عروسک.
از روی اون ایوون پاشی،
رو بون ما بشینی.
گُلپونه شی، دُردونه شی
کنار چشمهسارون.
شاپرک شی، عروسکجون،
رو پونهها بشینی.
از خدا من نه گل میخوام،
نه کبوتر، نه پونه.
عروسکجون،
یه عروسک مَنوُ کرده دیوونه.
شاپرک شی عروسکجون،
بشینی رو دامنم.
کبوتر شی، از اون ایوون
رو بون ما بشینی.
***
شعر کودکانه
بچه با ادب
من بچه با ادبم
تمیزم ومرتبم
گل های خنده رو لبام
هر جا میرم میگم سلام
خوش اخلاق و مهربونم
خنده رو و خوش زبونم
تلاش و کوشش میکنم
همیشه ورزش می کنم
میخوام سلامت بمونم
تا درسامو خوب بخونم
درس می خونم بچه ها
عاقل و دانا میشم
با جنب و جوش و ورزش
***
شعر کودکانه
با کلمات متضاد (ضد هم)
(آموزش کلمات متضاد برای کودک با شعر)
تو این جا ، من آن جا
تو خشکی ، من دریا
تو روشن ، من تاریک
تو دوری ، من نزدیک
تو پنهان ، من پیدا
تو پایین ، من بالا
تو خوابی ، من بیدار
تو اندک ، من بسیار
تو شادی ، من غمگین
تو تلخی ، من شیرین
تو گرمی ، من سردم
ما هستیم ، ضد هم!
***
شعری خوب همراه با یک بازی خوب که میشه به کودکان ۳ و نیم سال به بالا موارد متضاد رو آموزش داد.