قصه های داستان شعر کودکانه بچگانه کوتاه زیبا جالب خواندنی

قصه های داستان کودکانه کوتاه آموزنده زیبا جالب خواندنی

تبلیغات

تبلیغات

۱۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر کوتاه برای حفظ کودکان» ثبت شده است

شعر کودکانه با موضوع صبح

شعر کودکانه

موضوع: صبح

شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه موضوع صبح - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

با خنده صبح
یک غنچه وا شد

پروانه آمد
مهمان ما شد

من شاد و خندان
بیرون دویدم

از نانوایی
نانی خریدم

یک نان تازه
خوش طمع و خوش بو

پروانه پرسید
صبحانه ام کو

***

________________________________

شعر کودکانه

موضوع: صبح

شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه موضوع صبح - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

صبح که میشه خروسم
می زنه زیر آواز
میگه دیگه بیدار شو
کوچولو از خواب ناز

از رختخواب دربیا
خورشید خانم بیداره
زمین چه روشن شده
با نور اون دوباره!پ

پاشو دیگه عزیزم
پاشو با لب خندون
سلام بکن به بابا
به مادر مهربون

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه با موضوع مسواک

    شعر کودکانه

    موضوع: مسواک

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    شبا که میشه وقت خواب
    دندوناتو مسواک بزن
    با حوله تمیز خود
    دست و رویت رو پاک بکن
    *
    صبح که میشه با شادی
    بلند شو از رختخواب
    یه کمی لی لی بکن
    برو سر شیر آب
    دست و رویت را بشور
    دوباره مسواک بزن
    *
    دندوناتو سفید کن
    مانند دندون من
    دندونای من همه
    مانند مرواریده
    سفیده و سفیده
    تمیزه و تمیزه
    *
    بچه های خوب یادتون نره
    مسواک بزنید
    هر شب

    ***

    _____________________________

    شعر کودکانه

    موضوع: مسواک

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    اتل متل توتوله
    یه مسواک کوتوله
    همش با غر غر میگه
    میرم از اینجا دیگه
    صاحب من کودکه
    مثل خودم کوچکه
    شنیده ام بعد شام
    گفته تورو نمیخوام
    با من شده خیلی بد
    به موی من لب نزد
    قهر میکنم من باهاش
    میرم کنار کفشاش
    به جون هرچه مسواک
    کفشارو میکنم پاک

    ***

    _____________________________

    شعر کودکانه

    موضوع: مسواک

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    دیشب دوباره مسواک نزدم

    قبل از خوابیدن مسواک نزدم

    آخ دندونم درد می کنه آخ آخ آخ

    خیلی خیلی درد می کنه آخ آخ آخ

    دیگه قول میدم مسواک بزنم

    قبل از خوابیدن مسواک بزنم

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه با موضوع حسنی ما یه بره داشت

    شعر کودکانه

    موضوع: حسنی ما یه بره داشت!

    شعر کودکانه موضوع پدر - شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

    حسنی ما یه بره داشت

    بره شو خیلی دوست می داشت
    برهء چاق توپولی، زبر و زرنگ و توقولی
    دس کوچولو، پا کوچولو، پشم تنش کرک هلو
    خودش سفید سمش سیا، سرو کاکلش رنگ حنا
    بچه های اینور ده، اونور ده، پایین ده، بالای ده
    همگی باهاش دوست بودن
    صبح که میشد از خونه در می اومدن
    دورو برش جمع می شدن، پشمهاشو شونه می زدن
    به گردنش النگ دولنگ، گل و گیله های رنگارنگ.
    حسنی ما
    سینه ش جلو. سرش بالا، قدم می زد تو کوچه ها، نگاه می کرد به بچه ها

    یه روز بهار
    باباش اومد تو بیشه زار
    داد زد : آهای حسن بیا کجایی بابا؟
    بره تو بیار ، خودتم بیا.

    قیچی تیز
    پشم سفید
    بره رو گرفت، پشمهاشو چید
    برهء چاق توپولی، زبر و زرنگ و توقولی
    شد جوجهء پرکنده
    همگی زدن به خنده

    پیشیه می گفت :
    - تو بره ای یا بچه موش لخت راه نرو، یه چیزی بپوش

    حسنی ما ،
    شونه ش بالا،
    سرش پایین
    قدم می زد تو کوچه ها
    نگاه می کرد روی زمین.

    ریسید و تابید و کلاف کرد
    شست و تمیز و صاف کرد
    منظم و مرتب
    پیچید توی چادر شب

    ننهء حسن
    دوون دوون
    از خونه شون اومد بیرون
    پشمها رو بسته بسته کرد
    سفید و گلی دو دسته کرد

    یه جفت میل و یه مشت کلاف
    حالا نباف و کی بباف

    ننهء حسن
    سرتاسر تابستون
    نشسته بود تو ایوون
    بی گفتگو، بی های و هو
    برای حسن لباس می بافت

    فصل زمستون که رسید بارون اومد، برف بارید،
    حسنی ما، لباسو پوشید خرامون و خرامون اومد میون میدون
    حیوونا شاد و خندون

    خانومی گفت :
    لباس حسن عالی شده قشنگتر از قالی شده

    پیشیه می گفت :
    لباس حسن قشنگه مثل پوست پلنگه

    ببعی می گفت :
    بع، سرده هوا، نع.
    اما حسن، لباس به تن، خنده بلب
    شونه شو داده بود عقب
    میون برف و بارون قدم می زد تو میدون

    باباش بهش نیگا می کرد
    دود چپق هوا می کرد

    ننه ش می گفت :
    ننه حسنی ماشالا
    چشم نخوری ایشالا.

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه با موضوع پدر

    شعر کودکانه

    موضوع: پدر

    شعر کودکانه موضوع پدر - شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

    آمد صدای پا
    از راه پله ها
    یعنی که آمده
    بابا کنار ما

    وقتی به دست او
    در باز می شود
    یک قصه قشنگ
    آغاز می شود

    با آن که خسته است
    دستان او پر است
    دارد همیشه او
    یک ساک پُر به دست

    از خنده های او
    خوشحال می شوم
    تا اوج آسمان
    بی بال می روم

    بابا به چشم من
    خورشید خانه است
    چشمان او پُر از
    مهر و ترانه است!

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه با موضوع دخترم

    شعر کودکانه

    موضوع: دخترم

    شعر کودکانه دخترم - شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

    سفیده سفید، نه نه نه

    سرخ و سفید، نه نه نه

    گندم تازه دخترم

    سبزه نازه دخترم

    سبزه بهاره، دخترم

    همتا نداره دخترم

    مثل بهاره، سبزه

    صد تا بهار می ارزه

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه خونه ما باغچه داره

    شعر خونه ما باغچه داره

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    خونه ما باغچه داره

    اتاق و یک تاقچه داره

    پله داره، نرده داره

    پنجره هاش پرده داره

    درخت و آسمون داره

    یک بام مهربون داره

    بامش پر از کبوتره

    از همه جا قشنگ تره

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه حیوونا

    شعر کودکانه حیوونا

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    حیوونا خیلی هستن
    وحشی واهلی هستن

    گاو، بچه اش گوساله
    بز، بچه اش بزغاله

    گوسفند و میش و بره
    می چرند توی دره

    اسب و شتر تو صحرا
    بار می برند به هرجا

    روباه وشیر و پلنگ
    حیوونای رنگارنگ

    تو دشت وکوه و بیشه
    پیدا می شه همیشه

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه حسنی بی دندون شده

    شعر حسنی بی دندون شده

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    حسنی بی دندون شده
    زار و پریشون شده
    بی احتیاطی کرده
    حالا پشیمون شده
    با دندوناش شکسته
    بادوم سخت و پسته
    مک زده به آب نبات
    هی جویده شکلات
    قندون و خالی کرده
    وای که چه کاری کرده
    دونه به دونه دندوناش
    خراب شدن یواش یواش
    تا خونه همسایه ها
    می یاد صدای کریه هاش

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکان شب اومد و ستاره

    شعر شب اومد و ستاره

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست
    شب اومد و ستاره
    رو آسمون نشسته

    نه یک ، نه ده ، نه صدتا
    هزار هزار تا دسته

    ستاره توی شبها
    چراغ آسمونه

    مثل گل و بنفشه
    تو باغ آسمونه

    یک کمی این طرفتر
    ماه قشنگ و زیباست

    دلش گرفته امشب
    برای اینکه تنهاست

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه پدر بزرگ و مادر بزرگ

    شعر پدر بزرگ و مادر بزرگ

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    پدر بزرگ خوبم
    همیشه مهربونه
    وقتی که پیشم باشه
    برام کتاب می خونه

    مادر بزرگ نازم
    خیلی برام عزیزه
    هرچی غذا می پزه
    خوشمزه و لذیذه

    وقتی با اونها باشم
    غصه و غم ندارم
    دنیا برام قشنگه
    هیچ چیزی کم ندارم

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر