شعر خوشحال و شاد و خندانم قدر دنیا رو میدانم
خوشحال و شاد و خندانم
قدر دنیا رو میدانم
خنده کنم من
دست بزنم من
پا بکوبم من
جوانم
در دلم غمی ندارم
زیرا هست سلامت جانم
عمر ما کوتاست
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم
بیایید باهم بخوانیم
ترانهی جوانی را
عمر ما کوتاست
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم
گل بریزم من
از روی دامن بر روی خرمن شادانم
***
شعر کودکانه گل روی شاخه زیباست
گل روی شاخه زیباست
با مادرم رفتم به پارک
یه گل چیدم
زنبوره اومد ، رو گل نشست
من ترسیدم
صدا زدم: مامان مامان،
این زنبوره
می خواد منو نیش بزنه
دستمو آتیش بزنه
بیا برس به داد ِ من
مامانم اومد، زنبوره پرید
رفت میون باغچه ی گل
نشست روی یه شاخه گل
وزوزی کرد،
شیره ی گل را خورد و رفت.
مامان جونم، گفت عزیزم
گلها را نچین
رو شاخه اونها را ببین
گل همیشه قشنگه
رو شاخه ها قشنگتره
خوشگل و شاداب می مونه.
یه تابلو توی پارک دیدم
این جمله روش نوشته بود:
« گلها را نچین ، گل روی شاخه زیباست.»
اون روز تو پارک می گشتم
گلها را نگاه می کردم
به مادرم می گفتم:
گل خونه ی پروانه هاست
هدیه ی زیبای خداست
من گلها را نمی چینم
گل روی شاخه زیباست.
***
نویسنده: مهری طهماسبی دهکردی
شعر کودکانه شونه بود ...
رفتم بالا شونه بود
دندونه دندونه بود
موج موهامو صاف کرد
پیچید کلاف کلاف کرد
اومدم پایین قیچی بود
قیچی می زد هر چی بود
اومد به خونه ما
دوست شد با شونه ما
موی منو کوتاه کرد
سرم رو مثل ماه کرد
***
شعر کودکانه
موضوع: کودک غرغرو
کودک غرغرو
اتل و متل به کودک
یه کودک با نمک
نشسته توی ایوون
کنارحوض و گلدون
خسته و بی حوصله
داره حسابی گله
هم بازیه خوب میخواد
یه دوست محبوب میخواد
مامان میگه بچه جون
بیا تو بیرون نمون
هوا که خیلی سرده
عامل تب یا درده
بی بی میگه عزیزم
دلبرک تمیزم
بیا بگم یه قصه
یه قصه ی بی غصه
تا دوست بشی با خرگوش
با اسب و میمون و موش
بابا میگه ای بلا
شیطونک ناقلا
جعبه ی میخ رو بیار
اینجا تو ایوون بزار
تا که با چکش و چوب
بسازیم جعبه ای خوب
یه کاردست چه خوشکل
آسون و خوب نه مشکل
واسه اسباب بازیات
باشه بعد از بازیات
***
شعر کودکانه
موضوع: مداد آبی
مداد آبی من چند روزه حال نداره
بازم نوکش شکسته
غمگینه غصه داره
نقاشی هم نداره
نه آسمون نه دریا
ماهی نقاشی هم افتاده روی شنها
یه روز بابا برایم یه بسته ماژیک خرید
به دفتر و یک پاک کن
یدونه شیک خرید
نه میخورم نوکش را
نه میکشم به دیوار
هدیه خوب بابا مونده برام یادگار
***
شعر کودکانه
تو دفترم می کشم قناری قشنگی
تو دفترم می کشم
قناری قشنگی
می خوام که رنگش کنم
با یک مداد رنگی
اما قناری من
بال و پرش رو بسته
چون که مداد زردم
نوک نداره، شکسته
***
شعر کودکانه
موش اومد تو خونمون
موش اومد تو خونمون
رفت توی آشپز خونمون
پنیرا رو خورده بود
روغنا رو ریخته بود
وای از این موش بلا
میدمش گربه سیاه🐈🐈
گربه سیاهه بخورش
بچه هاش بزرگ بشن
تو کوچه ها ولو بشن
میو میو میو میو
***
شعر کودکانه
خونه مادربزرگه
خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره
خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره
خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره
خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره
کنار خونه ی ما
همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل
اینجا همش بهاره
دل وقتی مهربونه , شادی میاد میمونه
خوشبختی از رو دیوار سر میکشه تو خونه
خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره
خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره
خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره
خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره
***
شعر کودکانه
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی می گیم " بسم الله "
یعنی " به نام خدا "
خدای مهربونی
که آفریده ما را
هر چیزی که تو دنیاست
نشونه ای از خداست
واسه همینه دنیا
این قدر قشنگ و زیباست
خورشید و ماه تابون
نعمت های فراوون
خداست که آفریده
پدر ، مادر برامون
چون که خدای بزرگ
" بخشنده " هست و " رحمان "
خدای ما " رحیمه "
با همه کس مهربان
ما بچه ها همیشه
هستیم به یاد خدا
وقت شروع هر کار
ما هم میگیم بسم الله
شاعر : تمنا رستگار
***
شعر کودکانه سن سن سنجاقک
سن سن سنجاقک
افتاد توی چشمه و داد زد: کمک
دارم میشم بیچاره
یکی بیاد از آب درم بیاره
یه قورباغه از اون وَرَک
اومد کنار سنجاقک
زود دهنش رو باز کرد
زبونشو دراز کرد
سنجاقکه گفت: برو قورباغه جون
من نمیشم شامتون!
بعدش بگم سنجاقکه چی کار کرد؟
از آب پرید بیرون و زود فرار کرد
شاعر: ناصر کشاورز