قصه های داستان شعر کودکانه بچگانه کوتاه زیبا جالب خواندنی

قصه های داستان کودکانه کوتاه آموزنده زیبا جالب خواندنی

تبلیغات

تبلیغات

شعر کودکانه خبر خبر

شعر کودکانه خبر خبر

شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

خبر خبر یه آهو رفته به قله ی کوه
خالی شده جای او تو جنگلای انبوه
خبر خبر یه بچه گم شده توی کوچه
ردشو پیدا کردن تو لونه ی یه مورچه
*****
خبر خبر یه گردو دوست شده با یه بادوم
شبا براش میخونه لالایی آروم آروم
خبر خبر یه پولک پیدا شده تو دریا
صاحب اون هرکی هست بیاد پیش ماهیا
*
خبر خبر از پیله پر زده ی شاپرک
تولدش مبارک
تولدش مبارک
*
بالا رفتیم ماست بود این خبرا راست بود
پایین اومدیم دوغ بود کی گفته که دروغ بود
دروغ بود ، دروغ بود ، دروغ بود

***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    قصه کودکانه قورباغه پر حرف

    قصه کودکانه قورباغه پر حرف

    داستان - داستان کودکانه - قصه - قصه داستان برای کودک 4 ساله - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی و آموزنده - قصه کودکانه - قصه داستان قورباغه پر حرف - داستان کوتاه کودکانه - قصه داستان برای کودک 3 ساله

    خونه خاله قورباغه مهمون اومده بود.
    یه مهمون قورباغه ای.
    قوری قوری دختر صاحبخانه پیش مهمان آمد و با ادب سلام کرد.
    مهمان از قوری قوری خوشش آمد و گفت: به به چه قورباغه ی مۆدبی بیا ببینم عزیزم تو کلاس چندمی چند سالته ...
    قوری قوری جواب همه سوالهای مهمان را داد.
    مهمان گفت: آفرین صد آفرین عزیزکم قورقورکم ...
    قوری قوری گفت: من شعر هم بلدم قور قور کنم .
    مهمان گفت: راست می گی بقور ببینم.
    قوری قوری شروع کرد به شعر قوردن.

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر خوشحال و شاد و خندانم قدر دنیا رو میدانم

    شعر خوشحال و شاد و خندانم قدر دنیا رو میدانم

    شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه خدا خدای زیباست - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی - متن شعر خوشحال و شاد و خندانم قدر دنیا رو میدانم

    خوشحال و شاد و خندانم
    قدر دنیا رو می‌دانم
    خنده کنم من
    دست بزنم من
    پا بکوبم من
    جوانم
    در دلم غمی ندارم
    زیرا هست سلامت جانم
    عمر ما کوتاست
    چون گل صحراست
    پس بیایید شادی کنیم
    بیایید باهم بخوانیم
    ترانه‌ی جوانی را
    عمر ما کوتاست
    چون گل صحراست
    پس بیایید شادی کنیم
    گل بریزم من
    از روی دامن بر روی خرمن شادانم

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه گل روی شاخه زیباست ...

    شعر کودکانه گل روی شاخه زیباست

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    گل روی شاخه زیباست
    با مادرم رفتم به پارک
    یه گل چیدم
    زنبوره اومد ، رو گل نشست
    من ترسیدم
    صدا زدم: مامان مامان،
    این زنبوره
    می خواد منو نیش بزنه
    دستمو آتیش بزنه
    بیا برس به داد ِ من
    مامانم اومد، زنبوره پرید
    رفت میون باغچه ی گل
    نشست روی یه شاخه گل
    وزوزی کرد،
    شیره ی گل را خورد و رفت.
    مامان جونم، گفت عزیزم
    گلها را نچین
    رو شاخه اونها را ببین
    گل همیشه قشنگه
    رو شاخه ها قشنگتره
    خوشگل و شاداب می مونه.
    یه تابلو توی پارک دیدم
    این جمله روش نوشته بود:
    « گلها را نچین ، گل روی شاخه زیباست.»
    اون روز تو پارک می گشتم
    گلها را نگاه می کردم
    به مادرم می گفتم:
    گل خونه ی پروانه هاست
    هدیه ی زیبای خداست
    من گلها را نمی چینم
    گل روی شاخه زیباست.

    ***

    نویسنده: مهری طهماسبی دهکردی

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    قصه کودکانه توپ تیغ تیغی

    قصه کودکانه توپ تیغ تیغی

    داستان - داستان کوتاه کودکانه - داستان کودکانه - قصه - قصه داستان برای کودک 4 ساله - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی و آموزنده - قصه کودکانه - قصه کودکانه توپ تیغ تیغی

    موکی، میمون کوچولویی بود. توی جنگل راه می رفت که چشمش به یک توپ عجیب افتاد. یک توپ که روی آن پُر از خارهای تیز بود. موکی به توپ خاردار دست زد. خارها به دستش فرو رفتند.
    موکی دستش را عقب کشید و با پایش به آن توپ ضربه ای زد. خارها به پایش فرورفتند و او جیغ کشید. موکی خیلی دلش می خواست توپ خاردار را با دست هایش بگیرد. او باز هم به توپ دست زد. خاری از توپ جدا شد و در دستش فرو رفت و او باز هم جیغ کشید.
    مادرش که روی درختی مشغول چرت زدن بود، صدای او را شنید. از درخت پایین آمد و به سوی موکی رفت. موکی هنوز کنار توپ ایستاده بود.

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه شونه بود ...

    شعر کودکانه شونه بود ...

    شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی - شعر کودکانه شونه بود

    رفتم بالا شونه بود
    دندونه دندونه بود

    موج موهامو صاف کرد
    پیچید کلاف کلاف کرد

    اومدم پایین قیچی بود
    قیچی می زد هر چی بود

    اومد به خونه ما
    دوست شد با شونه ما

    موی منو کوتاه کرد
    سرم رو مثل ماه کرد

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه با موضوع کودک غرغرو

    شعر کودکانه

    موضوع: کودک غرغرو

    شعر برای کودکان - شعر کودکستانی - شعر کودکستان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکستانی ها - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر برای حفظ کودکان - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه خدا خدای زیباست

    کودک غرغرو

    اتل و متل به کودک
    یه کودک با نمک

    نشسته توی ایوون
    کنارحوض و گلدون

    خسته و بی حوصله
    داره حسابی گله

    هم بازیه خوب میخواد
    یه دوست محبوب میخواد

    مامان میگه بچه جون
    بیا تو بیرون نمون

    هوا که خیلی سرده
    عامل تب یا درده

    بی بی میگه عزیزم
    دلبرک تمیزم

    بیا بگم یه قصه
    یه قصه ی بی غصه

    تا دوست بشی با خرگوش
    با اسب و میمون و موش

    بابا میگه ای بلا
    شیطونک ناقلا

    جعبه ی میخ رو بیار
    اینجا تو ایوون بزار

    تا که با چکش و چوب
    بسازیم جعبه ای خوب

    یه کاردست چه خوشکل
    آسون و خوب نه مشکل

    واسه اسباب بازیات
    باشه بعد از بازیات

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه با موضوع مداد آبی

    شعر کودکانه

    موضوع: مداد آبی

    شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی - شعر کودکانه موضوع مداد آبی

    مداد آبی من چند روزه حال نداره
    بازم نوکش شکسته
    غمگینه غصه داره
    نقاشی هم نداره
    نه آسمون نه دریا
    ماهی نقاشی هم افتاده روی شن‌ها
    یه روز بابا برایم یه بسته ماژیک خرید
    به دفتر و یک پاک کن
    یدونه شیک خرید
    نه می‌خورم نوکش را
    نه می‌کشم به دیوار
    هدیه خوب بابا مونده برام یادگار

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه تو دفترم می کشم قناری قشنگی

    شعر کودکانه

    تو دفترم می کشم قناری قشنگی

    شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

    تو دفترم می کشم
    قناری قشنگی

    می خوام که رنگش کنم
    با یک مداد رنگی

    اما قناری من
    بال و پرش رو بسته

    چون که مداد زردم
    نوک نداره، شکسته

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر

    شعر کودکانه موش اومد تو خونمون

    شعر کودکانه

    موش اومد تو خونمون

    شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی - شعر کودکانه موش اومد تو خونمون

    موش اومد تو خونمون
    رفت توی آشپز خونمون
    پنیرا رو خورده بود
    روغنا رو ریخته بود
    وای از این موش بلا
    میدمش گربه سیاه🐈🐈
    گربه سیاهه بخورش
    بچه هاش بزرگ بشن
    تو کوچه ها ولو بشن
    میو میو میو میو

    ***

  • ۰ لایک
  • ۰ نظر