شعر کودکانه
کلاغه می گه قار و قار و قار
کلاغه می گه قار و قار و قار
دستاتو بشور موقع ناهار
گنجیشکه میگه جیک و جیک و جیک
قهر نمی کنه بچه کوچیک
مرغه می خونه قدقداقدا
مهربون باشید ای کوچولوها
مرغابی میگه قاقاقاقاقا
چقدر قشنگه بازی شما
کفتره میگه بغ بغو بغو
کوچولوی من دروغه لولو
پیشیه میگه میو میو
دنبال توپت مثل من بدو
خروسه میگه قوقولی قوقو
صبح شده دیگه پاشو کوچولو
***
شعر کودکانه
سلام به جنگل سبز
سلام به جنگل سبز
به آسمان آبی
به غنچه های خندان
به روز آفتابی
سلام به هر ستاره
به ابر پاره پاره
به دانه ای که از خاک
درآمده،دوباره
سلام به هر دل پاک
به هر دل پرامید
سلام به آن شب تار
که عاقبت شد سفید
سلام به دشت و دریا
سلام به کوه و صحرا
سلام به روی ماهِ
بچّه های باصفا
***
شعر کودکانه
جوجه جوجه طلایی
جوجه جوجه طلایی
نوکت سرخ و حنایی
تخم خود را شکستی
چگونه بیرون جستی؟
گفتا جایم تنگ بود
دیوارش از سنگ بود
نه پنجره نه در داشت
نه کس ز من خبر داشت
دادم به خود یک تکان
مثل رستم پهلوان
تخم خود را شکستم
اینگونه بیرون جستم
شعر کودکانه
عروسک جون
عروسکجون، عروسکجون
دیگه شب شد، لالا.
به قربون دو چشمونت،
لالا کن، لالا.
دلم میخواد تو خواب ناز
بِری باغ آسمون،
شبچراغون خدا روُ
تو آسمون ببینی.
ستاره گل و پولک،
ستارهها مرواری.
مرواری و گل و پولک
از آسمون بچینی.
دلم میخواد تو خواب ناز
کبوتر شی، عروسک.
از روی اون ایوون پاشی،
رو بون ما بشینی.
گُلپونه شی، دُردونه شی
کنار چشمهسارون.
شاپرک شی، عروسکجون،
رو پونهها بشینی.
از خدا من نه گل میخوام،
نه کبوتر، نه پونه.
عروسکجون،
یه عروسک مَنوُ کرده دیوونه.
شاپرک شی عروسکجون،
بشینی رو دامنم.
کبوتر شی، از اون ایوون
رو بون ما بشینی.
***
شعر کودکانه
بچه با ادب
من بچه با ادبم
تمیزم ومرتبم
گل های خنده رو لبام
هر جا میرم میگم سلام
خوش اخلاق و مهربونم
خنده رو و خوش زبونم
تلاش و کوشش میکنم
همیشه ورزش می کنم
میخوام سلامت بمونم
تا درسامو خوب بخونم
درس می خونم بچه ها
عاقل و دانا میشم
با جنب و جوش و ورزش
***
شعر کودکانه
با کلمات متضاد (ضد هم)
(آموزش کلمات متضاد برای کودک با شعر)
تو این جا ، من آن جا
تو خشکی ، من دریا
تو روشن ، من تاریک
تو دوری ، من نزدیک
تو پنهان ، من پیدا
تو پایین ، من بالا
تو خوابی ، من بیدار
تو اندک ، من بسیار
تو شادی ، من غمگین
تو تلخی ، من شیرین
تو گرمی ، من سردم
ما هستیم ، ضد هم!
***
شعری خوب همراه با یک بازی خوب که میشه به کودکان ۳ و نیم سال به بالا موارد متضاد رو آموزش داد.
شعر کودکانه خانواده
ای بچه نازنازی ، برات میگم یه رازی
خورشید خونه باباست
مامان یه ماه زیباست
خواهر جون و داداش جون
چند تا ستاره هستن
تو آسمون خونه
چه مهربون نشستن
اینها یه جمع ساده
به نام خانواده
***
شعر کودکانه خانواده
بابام میره اداره همیشه گرم کار
چشم چراغ خونه مامان چه مهربونه
داداش جونم چه نازه یکم زبون درازه
خواهرجونم چه ریزه بانمک عزیزه
ماییم یه جمع ساده به نام خانواده
***
شعر کودکانه زمستون
السون ولسون
باز اومده زمستون
سه ماه فصل پاییز
تمومه بچه ها جون
فصل پاییز سراسر
مهر و آبان و آذر
حالا ما این سه ماه رو
گذاشتیمش پشت سر
چرخ چرخ عباسی
با همدیگه هم بازی
آدم برفی میسازیم
***
شعر کودکانه آلو
گردم و گردو نیستم،
زرد و لیمو نیستم،
محصولی از تابستون،
تو خونه ها فراوون،
لواشکم حرف نداره،
اشک تو چشاتون میاره،
هم ترش و هم شیرینم،
رو شاخه ها ببینم
***
شعر کودکانه
دوچرخه
دوچرخ دارم،قشنگم
قشنگ و رنگارنگم
*
پاگیره دارم برات
تو پا بزن با پاهات
*
صندلی گرم و نرم
بشینی و بدی لم
*
بشین روی صندلی
زود پابزن، فسقلی
*
با هم بریم بگردیم
شاد بشیم و بخندیم
***