داستان کودکانه با موضوع مریم میرزاخانی
مریم میرزاخانی
۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶ / تهران
ریاضیدان
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود دختری به نام مریم بود که آرزو داشت نویسنده بشود. کتابهای زیادی میخواند، هر کتابی که میدید دوست داشت بخواند.
دختر قصه ما وقتی بزرگتر شد فهمید که درس ریاضی را خیلی دوست دارد. وقتی کلاس دوم دبیرستان بود در المپیاد ریاضی شرکت کرد و به مرحله دوم رسید. المپیاد ریاضی یک مسابقه است که در آن شرکتکنندهها در یک جور امتحان شرکت میکنند و به هر کس که نمره بیشتری بیاورد مثل ورزشکارها مدال میدهند. در آن زمان به کلاس دومیها اجازه نمی دادند در رقابتهای کشوری شرکت کنند، اما معلم او با مسئولان المپیاد صحبت کرد و او توانست مدال طلای کشوری را به دست بیاورد. او اولین دختری بود که توانست به تیم المپیاد جهانی ریاضی ایران راه پیدا کند و مدال طلای جهان را برنده شود. سال بعد هم دوباره به تیم المپیاد ریاضی ایران راه پیدا کرد و در مسابقهی جهانی موفق شد نمره کامل بیاورد، یعنی همان بیستِ خودمان. او اولین کسی بود که توانست این کار را بکند.
مریم در دانشگاه صنعتی شریف ریاضیات خواند و بعد برای دکترا به دانشگاه هاروارد، که یکی از بهترین دانشگاههای جهان است رفت. در آنجا هم به تلاش ادامه داد و چند سال پیش بالاترین جایزه ریاضیات در جهان، یعنی مدال فیلدز را برنده شد.
مریم الان استاد دانشگاه استنفورد است و یک دخترکوچولو به نام آناهیتا دارد. او میگوید: گاهی مواقع احساس میکنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمیدانم به کجا میروم؛ ولی به طریقی به بالای تپهای میرسم و میتوانم همه چیز را واضحتر ببینم. آنچه آن گاه رخ میدهد، واقعاً هیجان انگیز است.
نویسنده: الهام نظری