🐻 قصه کودکانه خرس کوچولو 🐻

شعر کودکانه آموزش اشکال هندسی - شعر برای حفظ کودکان - شعر برای پیش دبستانی ها - شعر برای کودکان - شعر برای کودکستانی ها - شعر کوتاه برای حفظ کودکان - شعر کودکانه - شعر کودکانه کوتاه - شعر کودکستان - شعر کودکستانی

🐻🐻

خرس کوچولو با مادرش توی کوهستان زندگی می کردند خرس کوچولو مادرش رو خیلی دوست داشت به خاطر همین توی همه کارها به مادرش کمک می کرد وبه حرف مادرش گوش می کرد .

مادر خرس کوچولو همیشه می رفت به رودخونه ی که نزدیکی های خونشون بود ماهی می گرفت .
اما به خرس کوچولو اجازه نمی داد که ماهی بگیره چون می گفت
جریان آب رودخونه تنده و ممکنه آب تورو با خودش ببره.

یک روز که مادر خرس کوچولو مریض شده بود ونمی تونست بره از رودخونه ماهی بگیره خرس کوچولو خیلی آهسته از خونه می یاد بیرون می ره به طرف رودخونه...
تا ماهی بگیره و مادرجونشو با گرفتن ماهی خوشحال کنه
خرس کوچولو توی راه رودخونه که داشت می رفت عموشو می بینه عموی خرس کوچولو به خرس کوچولو می گه کجا می ری خرس کوچولو؟
خرس کوچولو می گه:
می خوام برم از رودخونه ماهی بگیرم تا مادر جونم خوشحال بشه.